تاریخچه پیدایش صفحه کلید کامپیوتر
ویدئوی مقاله
صفحه کلید و فناوری تایپ در طی چند قرن گذشته راه طولانی را پیموده است. اولین دستگاههای تایپ و ماشین تحریر در دهه 1700 طراحی و ثبت اختراع شدند، در حالی که اولین دستگاههای تایپ و تحریر در دهه 1870 تولید و به وجود آمدند. این ماشینها دارای فناوری “blind typing” «تایپ کور یا نامرئی» بودند، که در آن کاراکترها بر روی صفحات وارونه چاپ میشدند که تا پایان کار دیده نمیشدند. از آن زمان، ما شاهد بهروزرسانیهای متعددی در طراحی، چیدمان، فناوری و عملکرد بودهایم که کارآمدتر و کاربرپسندتر هستند.
ماشین تحریر در طول سالها بهطور چشمگیری تغییر شکل داده است، و در نهایت الکترونیکی شد- سپس با ورود به عصر رایانهها و تولد صفحهکلید، عملاً منسوخ شد. صفحه کلید یکی از اولین رابطهای کامپیوتری است که در سراسر جهان استفاده می شود و برای بسیاری از ما یک شی جدایی ناپذیر است که اکثر مردم آن را بدیهی می دانند. این مقاله تاریخچه تایپ کردن را بررسی میکند و نوآوریهایی را که در طول زمان در تعریف استاندارد امروزی برای تجربه نهایی تایپ انباشته شدهاند را شرح میدهد.
مدت زمان تخمینی مطالعه: 32 دقیقه
فهرست مطالب
فصل اول: طراحی – تکامل ماشین تحریر
برای شروع کاوش و تحقیق در مورد اولین صفحه کلید، ابتدا باید منشا تایپ و اولین دستگاه های تایپ را بررسی کنیم. اولین ماشین های تایپ چه شکلی بودند؟ اولین ماشینهای تحریر تولید شده بیش از آن چیزی که بیشتر مردم هنگام فکر کردن به یک «ماشین تحریر» تصور میکنند، شبیه چرخ خیاطی بودند.
رمینگتون که اولین ماشینهای تحریر را تولید کرد، در آن زمان ماشینهای خیاطی نیز تولید میکرد که به دلیل نداشتن طرح کلی و اختصاصی برای ماشین تحریر اقدام به ساخت اولین ماشین تحریر ساده که بیشتر شبیه چرخ خیاطی بود، کرد.
اولین ماشینهای تحریر رمینگتون که توسط کریستوفر لاتام شولز Christopher Latham Sholes، کارلوس گلیدن Carlos Glidden و ساموئل سوله Samuel W. Soulé ساخته شد، حتی با یک پدال پا (مانند چرخ خیاطی) برای کنترل برگشت اهرم و نوار تایپ (carriage) عرضه شد. پس چگونه به جایی که اکنون هستیم، در عصر فناوری پیشرفته کامپیوتر و پلاستیک رسیدیم؟ برای حرکت به جلو و آینده، مهم است که ابتدا در زمان به عقب حرکت کنید و ببینید که چگونه این اولین تایپنویسها و ماشین تحریرهای موفق تجاری به وجود آمدند.
از نظر فنی، اولین دستگاههای تایپ مستند شده مربوط به ماشین تحریر Sholes & Glidden رمینگتون است، اگرچه هیچیک از آنها برای استفاده تجاری ساخته نشدهاند. در سال 1714، اولین حق ثبت اختراع برای ماشین تایپ در لندن، انگلستان به هنری میل Henry Mill صادر شد. اگرچه هیچ مدرکی دال بر ساخت یا فروش دستگاه وجود ندارد، اما تنها چیزی که می دانیم این است که این دستگاه تایپ برای تهیه اسناد قانونی به شیوه ای منظم، خوانا و در قالب استاندارد طراحی شده است.
به سال 1808 که برویم، ماشین تایپ دیگری توسط پلگرینو توری Pellegrino Turri در ایتالیا ثبت اختراع شد. دستگاه او قرار بود به نابینایان اجازه ‘نوشتن’ بدهد. با دستگاه تایپ Pellegrino Turri، اولین کپی کربنی نیز توسط وی عرضه شد. اختراع کپی کربن توسط پلگرینو توری تأثیر ماندگاری بر دفتر کار مدرن و کارهای اداری گذاشته است (کپی های کربنی هنوز به طور مرتب در فرم های سه تایی، پیام های تلفن و پدهای یادداشت، رسیدهای فروش، فاکتورها و غیره استفاده می شوند).
در سال 1829 ویلیام آستین برت William Austin Burt یک مکانیسم نوشتاری ایجاد کرد، یک «ماشین تحریر» که بهجای کلید، از شمارهگیر برای چاپ کاراکترها استفاده میکرد و این فرآیند را کندتر از دستنویس برای تولید کلمات در صفحه میکرد، اما راهی برای چاپ متن یکنواخت خوانا بود.ماشین تحریر نیز قبلا برای استفاده نابینایان ساخته شده بود.
مدل بعدی ماشین تایپی که توسط جان جونز John Jones در سال 1852 ایجاد شد در تصویر زیر مشاهده می شود. هیچ یک از این دستگاه ها علاقه عمومی یا موفقیت تجاری زیادی به دست نیاوردند.
از سال 1829 تا 1870 بسیاری از دستگاه های تایپ و ماشین های تحریر دیگر به همراه موارد ذکر شده در بالا ثبت اختراع شدند و مانند دستگاه های قبلی، هیچ یک از آنها وارد تولید تجاری یا استفاده اصلی نشدند. تنها مواردی که به خاطر خارقالعاده بودن قابل ذکر هستند، ماشین تحریر «خانگی» پدر فرانسیسکو جائو د آزوادو Francisco João de Azevedo بود که از چوب و چاقو در برزیل (1861) ساخته شده بود، و توپ نوشتن هانسن دانمارکی (1865)، که تصویر هر دو را در زیر مشاهده خواهید کرد.
ماشین تحریر پدر فرانسیسکو آزوادو مسلماً اولین ‘ماشین تحریر’ است زیرا مکانیزم آن شبیه ترین به مدل های تجاری است که پس از ساخت آن شروع شد. این دستگاه به طور کامل از مواد و ابزار خانگی ساخته شده بود که آن را به طور ویژه جالب و چشمگیر می کرد. برزیلی ها استدلال می کنند که اختراع او باید به عنوان اولین ماشین تحریر شناخته شود.
تنها چند سال بعد دستگاه توپِ نوشتن هانسن توسط کشیش راسموس مالینگ هانسن Rasmus Malling-Hansen، در سال 1865 اختراع شد. علت این نامگذاری به خاطر شکل نمیکره مانند این دستگاه در قسمت تایپ بود که نسبت به دستگاه های قبل و بعد از آن متفاوت جلوه می کرد.
جذابیت بصری، توپ نوشتن هانسن به عنوان یک دستگاه تایپ کاملاً کاربردی در اروپا و انگلیس توجه زیادی را به خود جلب کرد. به طور مستند عنوان شده است که توپ های نوشتن هانسن را می توان تا سال 1909 در بسیاری از دفاتر و مشاغل در انگلستان و اروپا یافت. به دلیل موفقیت نسبی این محصول، Malling-Hansen چند نسخه مختلف از این اختراع را منتشر کرد. اولین توپ نوشتن او به عنوان یک دستگاه الکتریکی شروع شد، اما بعداً او ‘مدل بلند’ “Tall Model” را در سال 1875 منتشر کرد تا جایی که این نسخه از دستگاه به برق نیازی نداشت. این واقعیت که دیگر نیازی به برق نداشت، منجر به ایجاد طیف وسیع تری از مصرف کنندگان در مناطق مختلف روستایی و شهری شد.
اندکی پس از ساخت توپ تحریر هانسن، کریستوفر شولز (مخترع)، گلیدن (مکانیک) با کمک سوله (چاپچی) در سال 1867 اقدام به ساخت دستگاه تحریر خود کردند که دنیای تایپ را آنطور که میشناسیم تغییر داد.
این دستگاه «تایپ رایتر» بود که برای اولین بار عنوان ماشین تحریر را معنا بخشید و این همان مدلی است که به آن «نخستین ماشین تحریر» می گویند. اگرچه این اختراع موفق ترین دستگاه تایپ آن زمان بود، اما Sholes و Glidden از فروش کم و ضعیف آن بسیار ناامید شده بودند، بنابراین آنها حق اختراع خود را به جیمز دنسمور James Densmore و جورج یوست George Washington Newton Yost به قیمت 12000 دلار فروختند.
ماتایس شوالباخ Matthais Schwalbach، ماشینکار و ساعتساز، ماشین تحریر Sholes and Glidden را در میلواکی ساخت و کمپانی رمینگتون Remington آن را تولید و به فروش رساند. به زودی پس از ایجاد و فروش این مدل که شبیه چرخ خیاطی بود، پدال پا برداشته شد و اهرم نوار تحریر و چاپ (carriage) بر روی خود ماشین تحریر کنترل می شد. به دنبال این تغییر، یک نسخه رومیزی و کمی کوچکتر از ماشین تحریر به وجود آمد (اگرچه هنوز بسیار سنگین و پر از فلز بود)، ظاهر چرخ خیاطی را از دست داد و ظاهر خود را مانند ماشین تحریر تعریف کرد. تا سال 1910، همه ماشینهای تحریر کم و بیش استاندارد شده بودند و تا زمانی که IBM Selectric در سال 1961 معرفی شد، تمام این دستگاه ها شباهتهای بسیار مشابهی داشتند.
ماشین تحریر Selectric، دیگر از نوارهای تایپ که به صفحه ضربه می زد استفاده نمی کرد. سلکتریک ها از توپ های تایپ (شبیه توپ های گلف) استفاده می کردند که حروف را روی صفحه بدون نوارهای تایپ می چرخاند، کج می کرد و چاپ می کرد. این حرکت پیشرفت بسیار بزرگی بود زیرا دیگر از مشکل گیر کردن و قفل کردن ماشین تحریر هنگام کار (زمانی که دو نوار تایپ به هم متصل می شدند اگر خیلی سریع تایپ می کردید) خبری نبود. این امر سرعت تایپ و کارایی را افزایش داد. مزیت و قابلیت جدید دیگری که با Selectrics به صحنه ماشین تحریر آورده شد این بود که توپ های تایپ را می توان به راحتی بیرون آورد و با دیگر توپ ها جایگزین کرد تا فونت ها را به سرعت در همان سند تغییر دهند. این حرکت نیز یک پیشرفت بزرگ در صنعت بود.
اگرچه سلکتریک ها هنوز کاملاً سنگین، بزرگ و مملو از قطعات فلزی بودند که جابجایی آن ها دشوار بود، اما توپ های تایپ آن دارای مزیت هایی چون ابعاد کوچک، جابجایی آسان، و دارای لوازم جانبی که به تایپیست ها آزادی و دسترسی بیشتری می داد بودند. ماشین تحریر سلکتریک تا دهه 1980 با سه مدل که در طی این دهه ها تکامل یافتند تولید می شد: سلکتریک I، سلکتریک II و سلکتریک III. آنها در رنگ های مختلفی از جمله آبی تیره، سبز خزه ای، قرمز سوخته، بژ و مشکی موجود بودند.
ماشین تحریر در طول سال ها راه طولانی را پیموده است، که همگی به عصر رایانه ها و پرکاربردترین دستگاه ورودی یعنی صفحه کلید کامپیوتر منتهی شده است. اگرچه اولین کامپیوترها و صفحه کلیدهای کامپیوتری قبل از سلکتریک ساخته شدند، اما این ماشینهای تحریر قدرتمند در قرار دادن متن در صفحه آنقدر عالی بودند که همچنان در کنار صفحه کلید کامپیوتر استفاده میشدند، زیرا در کنار محبوبیت کامپیوترها، این دستگاه ها نیز محبوبیت پیدا کردند.
هنوز برخی از نویسندگان مانند دیوید سداریس تا به امروز هنوز از ماشین تایپ انتخابی و دلخواه خود استفاده می کنند و آن را به ابزارهای دیگر ترجیح می دهند. ماشینهای تایپ تا حد زیادی توسط صفحه کلید به عنوان دستگاه تایپ ترجیحی و پرکاربرد جایگزین شدهاند. چند سال پیش، شایعات منتشر شده توسط دیلی میل حتی تا جایی پیش رفت که گفته شد “آخرین کارخانه ماشین تحریر باقی مانده در جهان درهای خود را بسته”که همانطور که پیداست اغراق آمیز و دروغ بود. اگرچه عصر ماشینهای تحریر کمرنگ شده است و بیش از آنکه به یک ضرورت تبدیل شوند، به یک تنوع تبدیل شدهاند، اما هنوز چندین و چند اداره دولتی همچنان از ماشینهای تحریر برای تهیه اسناد قانونی استفاده میکنند که حداقل فعلاً ماشینهای تایپ را در حال تولید نگه داشته و خواهد داشت.
فصل دوم: طراحی – توسعه صفحه کلید کامپیوتر
در حالی که ماشینهای تحریر در طول دهه 1950 تا 1970 به طور گسترده مورد استفاده قرار میگرفتند، کامپیوترها به عنوان یک محصول کاربرپسند ظاهر شدند و عصر صفحه کلید کامپیوتر به عنوان یک دستگاه ورودی اولیه آغاز شد. برای درک توسعه صفحه کلید کامپیوتر، درک توسعه و تکامل کامپیوتر بسیار مهم است. در سال 1946، اولین کامپیوتر، انیاک ENIAC ساخته شد و از تله تایپ برای ورودی داده ها استفاده شد. همانطور که در زیر می بینید، کامپیوتر ENIAC یک اتاق کامل را اشغال می کرد، که صدها برابر بزرگتر از لپ تاپ و کامپیوتر امروزی بود. تله تایپ چیست و چه تفاوتی با ورودی صفحه کلید کامپیوتر امروزی و مدرن دارد؟
تله تایپ و کامپیوتر های انیاک از کارتهایی (از نظر شکل شبیه به کارت های شاخص index است) استفاده میکردند که در تلهتایپ قرار میگرفتند، در حالی که مجموعهای از سوراخها به نام کلید پانچ در کارتها سوراخ میشد که بر اساس آن کلیدها روی دستگاه تله تایپ فشار داده میشد. پس از اینکه کارت ها توسط کامپیوتر کلید خوردند، آنها را به کارتخوانی می برد که دسته کارت ها را به عنوان داده (حافظه ملموس) تجزیه و تحلیل می کرد.
در سال 1948 کامپیوتر BINAC از روش ورودی/خروجی متفاوتی با یک تله تایپ کنترل شده الکترومغناطیسی برای ورودی داده ها و چاپ نتایج استفاده کرد. BINAC همان چیزی است که راه را برای شکلگیری رایانهها و صفحهکلیدهای رایانه هموار کرد، اگرچه هنوز چند دهه طول میکشد تا از رایانههای تلهتایپ/پانچکارد فاصله بگیریم. یکی دیگر از کامپیوترهای پانچ کارتی که در آن زمان محبوب بود، UNIVAC I بود که در سال 1951 تولید شد و همچنین در تصویر زیر مشاهده می کنید.
در سال 1964، آزمایشگاههای بل و M.I.T. کامپیوتر MULTICS را ایجاد کرد، یک سیستم اشتراک زمانی و چند کاربره با VDT، که یک پایانه نمایش ویدئو بود. متن در حین تایپ فوراً روی صفحه قابل مشاهده بود، که باعث شد تا ارتباط دستورات، برنامهها و کنترلها با رایانهها نسبت به روشهای ورودی تلهتایپ قبلی کارآمدتر باشد. در اواخر دهه 1970، همه کامپیوترها از صفحه کلیدهای VDT و الکتریکی استفاده می کردند. این حرکت به سادگی ساده ترین و کاربرپسندترین روش تعامل با رایانه ها بود.
اولین کیبوردهایی که در دهه 1970 فروخته شدند، همه از ابتدا، تکه به تکه ساخته شدند و به دلیل اینکه کاملاً مکانیکی بودند، سنگین بودند. از آنجایی که برای ایجاد این صفحه کلیدها زمان و تلاش زیادی لازم بود، و از آنجایی که بازار هدف در درجه اول برنامه نویسان و مهندسان کامپیوتر بودند، آنها بیشتر برای عملکرد و نه برای زیبایی بصری ساخته شدند. این به این معنی بود که پوشش یا کاور صفحه کلید وجود نداشت و صفحه کلید را کم و بیش در معرض دید قرار می داد.
در آن زمان برخی از صفحه کلیدها در رایانه های شخصی ساخته شده بودند. در اواسط دهه 1970 Imsai و Altair اولین رایانه های شخصی کوچک را برای استفاده مصرف کنندگان ایجاد کردند که عموماً به آنها سیستم های رایانه ای S100 می گفتند. این ماشینها تکه تکه ساخته میشدند و ملزومات اولیه را فراهم میکردند. در این ماشین ها اولیه هیچ دیسک سخت(هارددیسک) یا فلاپی دیسکی وجود نداشت، بنابراین هیچ راهی برای ذخیره داده ها در آنها وجود نداشت. صفحه کلید به عنوان مجموعه ای از سویچ های کلیدی در پانل جلویی رایانه قرار داشت. اگر کاربران صفحهکلید استاندارد میخواستند، آیبیام یک ماشین تحریر برقی تبدیلشده را به آنها میفروخت، اما از آنجایی که منابع محدود بود و محصول تقاضای زیادی نداشت، بسیاری از کاربران برای استفاده آسانتر از صفحهکلید برای وارد کردن کد برنامهنویسی مجبور بودند ماشینهای تایپ برقی خود را تبدیل کنند. علاوه بر این، یک صفحه کلید دوم باید برای ورود اطلاعات وصل می شد که هنگام خرید کامپیوتر ارائه نمی شد و نیاز بود که کاربران خودشان آنرا بسازند.
در اواخر دهه 1970 اپل، Radio Shack و Commodore همگی آینده نگری برای دیدن بازار بزرگ صفحه کلید رایانه داشتند و شروع به تولید صفحه کلید برای رایانه های خود کردند و راه را برای این فرض مدرن هموار کردند که همه رایانه ها دارای صفحه کلید هستند و کیبوردها دستگاه ورودی اولیه و استاندارد هستند.
در سال 1981، IBM اولین رایانه شخصی خود را منتشر کرد. اواسط سال 1986 به کیبورد مدل M مجهز شد. این مدل از صفحه کلید کامپیوتر بسیار موفق بود زیرا استفاده از آن بسیار آسان بود، کاربران مجبور نبودند ماشین تحریر خود را تبدیل کنند یا صفحه کلید خود را برای استفاده به عنوان یک دستگاه ورودی برای رایانه های خود ارائه دهند. مدل M یک صفحه کلید مکانیکی بود و از بالاترین کیفیت ساخت استفاده می کرد و به تایپیست ها حس خوب تایپ، دقت دقیق و راحتی را می داد. تنها ایراد این صفحه کلید این بود که کلیدهای ‘Shift’ و ‘Enter’ برای اکثر تنظیمات ترجیحی کاربر بسیار کوچک بودند. به همین دلیل، IBM ‘Keytop Expanders’ را ساخت و فروخت که روی کلید شیفت و اینتر قرار می گرفت و این کلیدها را برای تنظیمات ترجیحی گسترش می داد. طراحی همه کیبوردها در این زمان محدود بودند زیرا فقط در دو رنگ بژ و خاکستری ارائه می شدند تا اینکه در اواخر دهه 1980 مشکی به عنوان یک گزینه معرفی شد.
در دهه 1990 سوئیچ های غشایی شروع به جایگزینی کلید مکانیکی کردند، زیرا ساکت تر، وزن کمتر و متناسب با نیازهای نسل جدید لپ تاپ بود. این یک مزیت برای تولیدکنندگان بود زیرا کیبوردهای غشایی بسیار ارزانتر تولید میشدند. متأسفانه، کیفیت صفحه کلید به طور قابل توجهی کاهش یافت زیرا بیشتر عنصر زیبایی شناسی صفحهکلید مدنظر قرار گرفت (نازک تر، بی صداتر، سبکتر، قابل حمل و نقل تر). در عکس زیر تفاوت چشمگیر بین کیبوردهای مکانیکی اولیه اپل (1983) و چند دهه بعد کیبوردهای مدرن غیر مکانیکی اپل (2010) را نشان می دهد.
سایر تغییراتی در طراحی صفحه کلید لحاظ شد چه اینکه عملکرد آن بهبود پیدا کرد یا نه، شامل صفحه کلید تاشو، صفحه کلید ضد آب (و قابل شستشو)، صفحه کلیدی که به عنوان ماوس نیز عمل می کند، صفحه کلیدهایی به اندازه انگشت شست (برای دستگاه های تلفن همراه و مسافرت) و صفحه کلیدهای لمسی مجازی.
در طول سالها، طرحهای متعدد دیگری نیز وجود داشته اند که بعضی در سطح ایده و طرح باقی ماندند و بعضا به تولید انبوه نرسیدند، مانند صفحهکلید لیزری، صفحهکلید بشقاب پرنده، صفحهکلید چتر دریایی، و صفحهکلید Optimus Maximus با صفحه LCD که قابلیت برنامهریزی کامل را دارد. دیدن تکامل صفحهکلیدها از نقطهنظر اینکه از کجا به عنوان ماشینهای تلهتایپ و ماشینهای تحریر شروع شدهاند تا جایی که به این شکل کنونی رسیده اند بسیار جالب توجه است.
این روزها صفحهکلیدها در اشکال، اندازهها و رنگهای مختلف وجود دارند، هرچند مهم است که به خاطر داشته باشید که بدون صفحه کلیدهای اصلی، ساده و مکانیکی قدرتمند IBM، ما به جایی که امروز هستیم شاید نمی رسیدیم. امروزه شرکت های تولید کننده صفحه کلید و لوازم جانبی خلاقیت و مهارت خود را در طراحی صفحه کلید به سطح بالاتری رسانده اند. برخی از مدلهای صفحه کلید بسیار جالب و مبتکرانه ساخته شده است که به نظر می رسد که برخی از آنها در زمان سفر کرده اند.
فصل سوم: طراحی – تاریخچه و تکامل چیدمان صفحه کلید
-
چیدمان طرح QWERTY
پرکاربردترین چیدمان صفحه کلید QWERTY است که علت این نامگذاری بخاطر شروع حروف این مدل چیدمان از بالا سمت چپ کیبورد است که با حروف Q–W–E–R–T–Y شروع می شود. کریستوفر لاتام شولز و کارلوس گلیدن اولین ماشین تحریر را با طرح QWERTY در سال 1874 تولید کردند و اگرچه تغییرات جزئی در طول قرن های گذشته وجود داشته است، اما در اکثر موارد ثابت مانده است. یکی از تفاوتهای طرح QWERTY اصلی با نسخه فعلی، نداشتن کلید «1» و در کنار آن «!» بود. به همین دلیل به جای تایپ عدد یک، تایپیست ها از حروف کوچک L (l) استفاده می کنند. برای تایپ علامت تعجب، تایپیستها از نقطه (.) استفاده میکردند، دکمه اسپیس را فشار میدادند، سپس آپستروف (‘) را بالای آن تایپ میکردند. کلید دیگری که در نسخههای بعدی اضافه شد، کلیدهای «=» و «+» بود. این نمادها در آن زمان به ندرت در ماشینهای تحریر استفاده میشد. اگر تایپیستها میخواستند علامت مثبت ایجاد کنند، خط فاصله (–) را تایپ میکردند، سپس اسپیس را میزدند، سپس علامت دو نقطه (:) را تایپ میکردند. وقتی میخواستند علامت مساوی را تایپ کنند، خط فاصله (–) را تایپ میکردند، سپس اسپیس را میزدند و سپس زیرخط (_) را تایپ میکردند.
در ابتدای طرح QWERTY، ماشینهای تحریر فقط میتوانستند حروف بزرگ (UPPER CASE) را چاپ کنند، زیرا کلید «shift» هنوز معرفی نشده بود. در پایان قرن نوزدهم در سال 1894،ماشین تحریر Duplex صفحه کلیدی کامل با داشتن کلیدهای جداگانه برای حروف کوچک و حروف بزرگ را به ماشین تحریر اضافه کرد. این کار باعث شد تا تعداد کلیدها دو برابر شود که این کار در نهایت منجر به اختراع کلید شیفت “shift” شد. کلید shift برای یک صفحهکلید تلفیقی مشابه مدلهای اول که فقط حروف بزرگ تایپ میکرد و همچنین استفاده از نویسههای کوچک و بزرگ با یک کلید را امکانپذیر میکرد. علاوه بر این، داشتن یک کلید shift به کلیدهای عددی اجازه می داد تا با کاراکترهای خاصی مانند علامت آمپرسند (&) و درصد (%) برای یکپارچگی بیشتر صفحه کلید به اشتراک گذاشته شوند.
یکی از مشکلاتی که پس از اضافه شدن کلید shift به وجود آمد این بود که نگه داشتن کلید shift برای تایپ بیش از یک حرف در یک زمان، به خصوص در ماشینهای تایپ اولیه دشوار بود. این منجر به ایجاد کلید شیفت لاک “SHIFT LOCK” شد که بعدها توسط تایپیستهای مدرن به کپس لاک “CAPS LOCK” تغییر نام داد. شیفت لاک یا قفل Shift به تایپیستها این امکان را میداد که بین حروف کوچک و بزرگ و همچنین نویسههای عددی و خاص به راحتی جابجا شوند.
طرحبندیهای QWERTY بهعنوان وسیلهای برای کاهش سرعت تایپیست ها توسعه داده شدند. قبل از بوجود آمدن این نوع چیدمان و در مراحل ابتدایی ماشین تحریر، مردم آنقدر سریع تایپ میکردند که اغلب کلیدها در حالی که بالا میرفتند تا روی نوار ماشین تحریر ضربه بزنند، گیر میکردند. برای جلوگیری از این امر، QWERTY برای کاهش راندمان و سرعت تایپ متولد شد. به این دلیل است که به جای قرار دادن متداولترین حروف در مکانهای راحت و مرکزی، در مکانهای ناخوشایند مانند کلید A در زیر انگشت صورتی چپ یافت میشوند.
اینچنین، حروفی که کمتر استفاده می شوند در قسمت های اصلی طرح قرار می گیرند. به عنوان مثال توجه کنید که چگونه کلیدهای “J” و “K” در زیر اشاره گر سمت راست و انگشت وسط قرار دارند. با این قرارگیری های نامناسب، بیش از 50 درصد از ضربه های کلید در ردیف بالا و تقریبا 30 درصد در ردیف پایین انجام می شود. این بدان معنی است که کمتر از 20٪ از کل استفاده کلیدها در جایی اتفاق می افتد که انگشتان شما در مرکز قرار می گیرند، ردیفی که معمولاً به عنوان ردیف اصلی شناخته می شود. بنابراین اگر این چیدمان تا این حد ناکارآمد و نامناسب است، چرا ما هنوز از آن استفاده می کنیم؟
چیدمان QWERTY در قرن گذشته به دو دلیل با ما عجین شده است:
1-این اولین طرح تثبیت شده ای بود که همه به آن عادت کردند و پذیرفتند. و هنگامی که رایانه ها شروع به کار کردند، رهبران و پیشگامان صنعت صفحه کلید رایانه ترجیح دادند که طرح QWERTY را روی صفحه کلیدهای تولیدی خود حفظ کنند که این باعث شد تا نسل های تایپیست را به یک طرح بندی ناکارآمد عادت دهند.
2-زمانی که IBM و دیگر تولیدکنندگان بزرگ تصمیم گرفتند به QWERTY پایبند باشند، بقیه از آنها پیروی کردند. بنابراین آنها استانداردی را در طراحی چیدمان برای دهه های آینده ایجاد کردند، صرف نظر از اینکه چقدر ناکارآمد و قدیمی هستند.
صفحهکلید مدل QWERTY امروزه هنوز توسط برخی از سریعترین تایپیستهای جهان استفاده میشود، اما تصور کنید که اگر کلیدهایی که ما اغلب استفاده میکنیم زیر قویترین انگشتان ما در راحتترین قسمتها قرار داشته باشند، تایپ کردن چقدر سریعتر و کارآمدتر خواهد بود. اینجاست که Dvorak وارد میشود. طرحبندی سادهشده مدل Dvorak در سال 1936 توسط دکتر آگوست دووراک August Dvorak معرفی شد و طرحبندی صفحهکلیدی را ارائه میدهد که برای تایپیستهای مدرن بصریتر و کارآمدتر است. دکتر دووراک تحقیقات گسترده ای در مورد زبان انگلیسی (و سایر زبان ها با استفاده از الفبای رومی) انجام داد و فیزیولوژی دست را مطالعه کرد. تحقیقات دکتر دووراک نه تنها طرحبندی Dvorak، بلکه دو طرحبندی صفحهکلید اضافی را نیز ارائه کرد که برای افرادی که صرفا تک دست طراحی شدهاند: یعنی یک صفحه کلید برای کسانی که راست دست هستند و دیگری برای کسانی که چپ دست هستند.
-
صفحه کلید Dvorak فقط برای افراد چپ دست
-
صفحه کلید Dvorak فقط برای افراد راست دست
این کیبوردهای تک دستی به تایپیست های یک دست اجازه می دهند تا به راحتی با سرعت 50 WPM تایپ کنند. اگر او توانست صفحه کلیدی طراحی کند که برای تایپیست های یک دست آسان است، کارایی و راندمانی که ممکن است برای تایپیست های دو دستی فراهم کند را تصور کنید. در صفحهکلید Dvorak، همه پرکاربردترین کاراکترها در «ردیف اصلی» قرار میگیرند. او حروف صدادار: “A“ “O” “E” “U” و “I” را در زیر دست چپ قرار داد و حروف: “D” ،“H” ،“T” ،“N”و “S” زیر دست راست قرار داد.
در طراحی QWERTY علاوه بر قرار دادن نامناسب حروف مشترک، این اجبار وجود دارد که با یک انگشت هم حروف مشترک و هم ترکیبات مشترک را تایپ کرد. همه این عناصر به کاهش سرعت تایپیست ها و محدود شدن ماشین تحریر برای گیر کردن و تاخیر در کار منجر شدند. دووراک متوجه این مشکل و به اصطلاح سرعت گیر شد و آن را برای چیدمان ساده خود در نظر گرفت، جایی که انگشت یا دست یکسان برای تایپ همه کاراکترها در ترکیب حروف و کلمات مکرر لازم نیست آن هم درست زمانی که انگشتان یا دست دیگر بیکار می نشینند.
طرح ساده شده Dvorak در طول سالها کمی اصلاح و تنظیم شد و در نهایت در سال 1982 تثبیت شد. این طراحی به حرکت انگشت کمتری نیاز دارد که هم سرعت تایپ را افزایش می دهد و هم فشار انگشت را کاهش می دهد. همچنین ظاهراً یادگیری آن بسیار سادهتر است زیرا کاراکترها و اشکال کمتر در موقعیتهای نامناسب قرار میگیرند و رایجترین حروف همگی در ردیف اصلی در کنار یکدیگر ردیف میشوند.
طرحبندیهای Dvorak هرگز بر محبوبیت طرحبندیهای QWERTY غلبه نکردند، حتی اگر Dvorak تقریباً با تمام مدلهای کامپیوتری مدرن و سیستم عامل های آن (از جمله Mac OS X، Microsoft Windows، Linux و BSD-UNIX) سازگار است. این نشان دهنده قدرت و کنترلی است که این طرح بندی دارد. از نظر اکثریت مردمی که تایپ میکنند، استفاده از طرحبندی دشوارتر و نامناسب تر بسیار راحت تر از شروع کردن دوباره و از نو با طرح و ایده ای بهتر است. مهم نیست که QWERTY چقدر به تایپیستهای مدرن کارآیی ضعیفی ارائه می دهد، برای بسیاری از ما، این «زبان اول» و یا شاید هم زبان مادری ماست و یادگیری یک زبان جدید زمان، فداکاری و مطالعه زیادی را میطلبد.
-
طرحبندیهای تخصصی دیگر و موارد جدید همانند : Colemak
سومین چیدمان رایج صفحه کلید محبوب پس از QWERTY و سپس Dvorak، طرح بندی Colemak است. اگرچه این طرح به اندازه دو مورد اول طرفداران زیادی پیدا نکرده است، اما شهرت زیادی بدست آورده است. از آنجایی که تنها 17 کلید با چیدمان QWERTY متفاوت است، پس از سال ها استفاده از QWERTY، یادگیری این طرح صفحه کلید نسبتاً آسان است. این به طرح کولماک کمک کرد تا در میان تایپیستهایی که دیگر نمیخواهند به یک حالت QWERTY قدیمی تایپ پایبند باشند، اما از منحنی یادگیری درگیر در تنظیم مجدد طرحبندی Dvorak ناامید شدهاند، طرفدارانی پیدا کند.
Colemak از نام خالق آن Shai Coleman نامگذاری شد. اگرچه Shai تصمیم گرفت دو حرف آخر را با همنام طرح Dvorak (از این رو Colemak) تطبیق دهد تا شاید بیشتر مورد توجه افرادی که دنبال چیدمانی مابین دو طرح قبلی بوده قرار بگیرد و شباهت هایی بین این دو ایجاد کند. این جدیدترین طرحبندی از سه طرحبندی مورد بحث است، اگرچه طرحها و بهروزرسانیهای چیدمان همچنان به آزمایش و توسعه منظم ادامه میدهند. با توجه به محبوبیت سه طرح مورد بحث، همه گزینههای دیگر به رسمیت شناخته نمیشوند و یا مورد توجه عموم قرار نمیگیرند. تمرکز اصلی طرحبندیهای جایگزین جدیدتر صفحهکلید، تأکید بر ترکیب آشنایی QWERTY با کارایی Dvorak است. چه کسی میداند که در سالهای آینده چه چیزی تکامل خواهد یافت، فقط زمان مشخص خواهد کرد.
-
منبع : daskeyboard.com
- هما بردی زاده
- 1401/08/01
- 45 بازدید